
نرخ ارز به عنوان معیار ارزش برابری پول یک کشور در برابر پول کشورهای دیگر و. به طور کلی، به عنوان یکی از عوامل کلان اقتصادی، همواره مورد توجه جامعه اقتصادی و مالی بوده است. در واقع، این نرخ بیانگر شرایط اقتصادی کشور بوده و عاملی برای مقایسه اقتصاد ملی با اقتصاد سایر ملل است.
در این بین، اتخاذ سیاستهای ارزی مناسب با توجه به بستر اقتصادی هر کشور، توسط سیاستگذاران آن کشور انجام می شود. در ایران، چون عرضه ارز در انحصار دولت و بانک مرکزی است، به ناچار قیمت ارز بر اساس عرضه و تقاضا تعیین نمی شود. افزایش درآمد نفت، درآمدهای ارزی دولت را افزایش میدهد و از این رو، قیمت ارز نشانه ای از توان واقعی اقتصاد ایران نبوده و مجموعهای از قیمت های مصنوعی را به اقتصاد تحمیل می کند .
نوسانات نرخ ارز بر رشد تولید و تقاضای کشور و برخی متغیرهای دیگر مؤثر است؛ به صورتی که امروزه بحث بر سر میزان مطلوب و بهینه نوسانات صورت می گیرد. از این رو، انتخاب سیاستهای ارزی با توجه به شرایط اقتصادی، به گونه ای که منجر به استقرار سیستم مناسب نرخ ارز شود، نه تنها می تواند راهی برای نیل به رشد و توسعه باشد، بلکه به نوبه خود بر عوامل کلان دیگر نیز اثرگذار خواهد بود.
اعتقاد بر این است که اگر نرخ ارز بتواند کاملاً آزاد تغییر کند، ممکن است قیمتها در اقتصاد با سرعت بیشتری تغییر کنند؛ در اغلب موارد نیز، نوسان گریبان گیر نرخ ارز بوده است. نوسان به عنوان بی ثباتی، ناپایداری یا عدم اطمینان تعریف شده و معیاری از ریسک محسوب میشود. نوسان نرخ ارز، نااطمینانی در معاملات بین المللی کالاها و دارایی های مالی را به تصویر می کشد. نرخ مذکور به عنوان پیش بینی آتی قیمتهای نسبی دارایی ها درنظر گرفته می شود تا تغییرات غیرقابل پیش بینی در عرضه و تقاضای پول ملی و خارجی را منعکس کند. بنابراین نوسان نرخ ارز، انتظارات عوامل را در مورد تغییرات در اندازه و حجم عرضه پول، نرخهای سود و درآمد منعکس می کند.
با تنزل ارزش پول رایج کشور، قیمت کالاهای خارجی نسبت به کالاهای داخلی، گرانتر می شود و رقابت بین المللی بهبود می یابد. نتیجه نهایی می تواند بهبود فعالیت های اقتصادی باشد. به بیان دیگر، در اثر کاهش ارزش پول داخلی، مخارج از کالاهای خارجی به کالاهای داخلی تغییر جهت می دهند. البته، توفیق تنزل ارزش پول در تحریک توازن بازرگانی خارجی تا حد قابل توجهی به جابه جایی تقاضا در سمت و سوی مناسب و ظرفیت اقتصاد در تامین تقاضای اضافی از طریق عرضه بیشتر کالاها وابسته است.
در کشورهای صادر کننده نفت که تقاضای کل نسبت به کاهش ارزش پول دارای واکنش ضعیف است و اقلام صادراتی با دلار قیمت گذاری می شوند، کاهش ارزش پول می تواند با کاهش درآمد واقعی کشور همراه باشد.
مقوله عرضه کالاها، بحث اثرات کاهش ارزش پول بر عملکرد اقتصاد را پیچیده تر می کند. در اقتصادهای نیمه صنعتی، نظیر اکثر کشورهای خاورمیانه که واحدهای تولیدی شدیداً به نهاده های وارداتی وابسته اند و نهاده ها به سهولت در داخل کشور قابل دسترس نمی باشند، هزینه بنگاه ها به دنبال کاهش ارزش پول افزایش می یابند. در اثر تنزل ارزش پول داخلی(افزایش نرخ ارز)، خالص صادرات بهبود یافته و بر هزینه های تولید نیز افزوده می شود.